http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=830076
ديدار ٢٠٠ تن از ايرانيان وطن پرست با رييس مجلس كشور
(اسلاميشان در مونيخ .(طالقانى هم خودش مرد
دست آشپز کنسولگری تازه تاسیس شهر مونیخ دردنکند که دست پختش همه را نمک گیر کرد، حالا این ٢٠٠نفر میهمانان دعوتی چطور میتوانند نمکدان را بشکنند و از رئیس مجلس کشورشان سوالهای کفرآمیز بکنند!؟
آخ...! شما از ماجرا بی خبرید؟
ماجرا از این قرار است که گویا در ایران اصلا نه نظام و نه کشور هیچکدام دردست سپاه و بسیج نیستند و بهمین خاطر هم رئیس مجلس اسلامی به شهر مونیخ میاید تا در یک کنفرانس امنیتی شرکت کند
از دگر سو از چند ماه پیشتر کنسولگری جمهوری اسلا می دوباره به مونیخ بازگشته! فعالیت خود را چنان گسترش داده که توان دعوت از٢٠٠ تن از ایرانیان وطنپرست را یافته است! این هم میهنان از فرش فروش گرفته تا دکتر و مهندس و حتی راننده تاکسی نیز دراین مدت کوتاه توانسته اند چنان مسلمان بودن و مومن بودن خود را به اثبات برسانند تا در لیست دعوتی ها قرار بگیرند
این ایرانیان میهن پرست و مبارز چنان به عقاید خود پایبند بودند که حتی در حضور رئیس مجلس اسلامی کشورشان نیز دست از مبارزه نکشیده و آقایان با کراوات و خانم ها بدون روسری در این بزم اسلامی حضور بهم رساندند
بشنویم از زبان یکی از این دعوتی ها
آنها حتما رئیس مجلس اسلامی را در رابطه با سوالات خود خطاب قرار میدادند و از اعدام جوانان زیر ١٨سال و سنگسار زنان و مردان ، و همینطور از علت خود سوزی آن مجروح جنگی در برابر مجلس اسلامی،گم شدن یک میلیارد دلار پول ودهها و صدها سوال دیگر
اما بسوزد پدر آن همه غذاهای خوشمزه ... که باعث نمک گیر شدن شد... و ما را به بازنگری سوالاتمان واداشت تا از رئیس مجلسمان بپرسیم:آقا!چرا ایران ایر پرواز مستقیم از تهران به مونیخ نداره؟ آخه اینطور که صحیح نیست ،ما هر دفعه باید بریم فرانکفورت... اگرچه! کدام عقل سالم می آید این گرمای داخل مجلس را با حضور شخص مهمی مثل آقای لاریجانی و آن همه احترام میزبان که حتی یک بار هم به هیچکدام از خواهرهای بی حجاب نگفتند خواهر روسریت کو! بگذارد و در آن سرما به جمع مثلا کسانی بپیوندد که درسالگرد انقلاب برضداین نظام در خیابانها راه افتاده و الکی شعار میدادند؟! اگر چه ما خودمان هم آن اوایل از این کارها زیاد میکردیم
وسپس صدایش را آرام کرد و زیر گوشی گفت: عزیزم!اینها حالاحالاها هستند
برو بفکر آیندت باش
پرسیدم اما به چه قیمتی؟!سکوت کرد، چیزی نگفت و به راهش ادامه داد
طالقانى هم خودش مرد! كنايه ى معروف اوايل انقلاب است كه قرار بود آيت الله بهشتى در جمعى سخنرانى كند و آن جمع عهد كرده بودند يك صدا شعار دهند: بهشتى! بهشتى! طالقانى(آيت الله طالقانى) رو تو كشتى!..اما چون روز سخنرانى بهشتى را عصبانى ميبينند...فرياد بر مى آورند: بهشتى بهشتى! تو آيت بهشتى! و آنگاه براى وفاى به عهد خود آهسته ميگويند:طالقانى هم خودش مرد
1 comment:
سلام مجید هنرمند ! حال واحوالت چطوره ؟ به نوشته هایت ادامه بده جالب و خواندنی هستند موفق باشی
Post a Comment