گلشیفته دوباره لخت شد!!
به روی شانههای هم پریدیم که تا بهتر ببینیم پیچ و تابش
ز عینکساز ذرهبین خریدیم
به دل با دیدن هر قسمت او
چه بهبهها که از جان سر ندادیم
ولی از ترس یکدیگر دو دشنام
به او دادیم، چو ما از حزب بادیم!
اگر این کار گلشیفته نه زیبا
و یا سرچشمهی هر کار نیکوست
خدای پیکر و پیکار و کارش
نه مائیم ای برادر که فقط اوست!
ولی از چه تو اینگون در هراسی؟
که هوش آدم از سر میپرانی
کس دیگر نشان داده تن خود
چرا تو ماتحتت را میدرانی؟
تو حتی خواهرت را کی توانی؟
بگویی که چنین باش و چنان شو!
اگر با زندگی داری تو مشکل
برو یکباره گم از این جهان شو!!
مجید رحیمی ۲۹ دسامبر ۲۰۱۴ مونیخ
No comments:
Post a Comment