از حسن تا میر حسین !
رفته از یاد من و تو آن حسین با میر خود
زانکه آمد این حسن آقا ز رای خلق ما
رای خلقی که در آن دارد دخالت دست حق!
میشود شادی به همراه هوا در حلق ما
کار ما هم این میان باشد فراموشی خود
تا نگردیم دلزده از زندگی در این وطن
خاک میهن توتیای چشم ما باشد همی
جمله در واژه فدایی میکنیم این جان و تن
پای این در بر همان پاشنه میگردد هنوز
ما ولی اندر خم کوچه ی بنبست خودیم
روزگاری چشم خود را گر گشاییم سوی خود
جمله میبینیم که حقا جمله از خود بیخودیم!!
مجید رحیمی ۲۸ جلای ۲۰۱۳ مونیخ
رفته از یاد من و تو آن حسین با میر خود
زانکه آمد این حسن آقا ز رای خلق ما
رای خلقی که در آن دارد دخالت دست حق!
میشود شادی به همراه هوا در حلق ما
کار ما هم این میان باشد فراموشی خود
تا نگردیم دلزده از زندگی در این وطن
خاک میهن توتیای چشم ما باشد همی
جمله در واژه فدایی میکنیم این جان و تن
پای این در بر همان پاشنه میگردد هنوز
ما ولی اندر خم کوچه ی بنبست خودیم
روزگاری چشم خود را گر گشاییم سوی خود
جمله میبینیم که حقا جمله از خود بیخودیم!!
مجید رحیمی ۲۸ جلای ۲۰۱۳ مونیخ
No comments:
Post a Comment